نانوایی

محسن احمد زاده

نانوایی محل بسته بود و برای خرید نان باید مسافت زیادی را طی

می کردیم. به محسن که تازه از راه رسیده بود. گفتم:«مادرجان، نانوایی

بسته بود؛ می ری یه جای دیگه چند تا نون بگیری؟»

گفت:«بله، چرا که نه؟»بعد موتورش را گذاشت داخل حیاط وکیسه را از

من گرفت.

پرسیدم:«چرا با موتور نمی ری؟» گفت:«پیاده می رم. موتور مال خودم

نیست؛ بیت الماله.»

شهید محسن احمد زاده

منبع:کتاب فرهنگ نامه شهدای سمنان،ج1ص172



[ پنج شنبه 94/4/25 ] [ 3:43 عصر ] [ گمنام ] [ نظر ]
آخرین مطالب